چرا بدون هیچ کار فرهنگی خاصی اما پیر و جوان جامعه میدانند که "حمل سلاح سرد جرم است" و کسی هم در این باره معترض پلیس نیست؟ این سوالی است که در بحث "جرم بدحجابی" نیز باید به آن پرداخته شود.
«وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
یک بام دو هوا؛ از جرم حمل سلاح سرد تا جرم بدحجابی
حجت الاسلام سیدمحمدحسین هاشمیان، مدیر گروه مدیریت راهبردی دانشگاه باقر العلوم(ع) در نشست هم اندیشی «از الهیات اجتماعی تا ارشاد اجتماعی» که از طرف مرکز تحقیقات اسلامی مجلس و سایر مرکز علمی در سالن جلسات دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار شد، طی سخنانی گفته است: دینداری به اصطلاح سوپرمارکتی که در فضای باز و رسانه و در بین جوانان و نوجوانان شدت بیشتری پیدا می کند، یکی از زمینه های بدحجابی امروز و علت اصلی آن زمینه سیاسی و اقتصادی بیحجابی و گردش اقتصادی این سنخ از پوشش ها و مد لباس ها برای برخی از افراد است.
به گزارش رسا، او همچنین تصریح میکند: در لایه حجاب دستگاههای ایدئولوژیک حاکمیتی کشور ما به شدت ضعیف عمل می کنند و در فضای رسانه ای کشور ضعف شدیدی نسبت به فضای هنر و سینما داریم؛ همچنین در نهاد خانواده، نهاد مدرسه، نهاد دین و حوزه های علمیه ضعف های قابل توجهی داریم که در وضعیت موجود بی حجاب امروز، برای همه اینها می شود سهم قائل شد.
هاشمیان میافزاید: متاسفانه ما در سیاست گذاری حجاب تاکنون قوی وارد عمل نشدهایم و در مواجهه با پدیده بد حجابی و بی عفتی که در فضای مجازی بازنمایی می شود به شدت عمل نامناسبی داریم.
او همچنین گفته است: نمیشود که وزارت ارشاد انقلاب اسلامی جشنواره فیلم فجر برگزار کند و فرش قرمز بیندازد؛ اما از سمت دیگر آخرین مدهای لباس ها را مشاهده کنیم و چند صد متر پایین تر نیروهای انتظامی خود را برای مقابله با بدحجابی تکلیف کنیم؛ چراکه این امر به نوعی شلختگی، از هم پاشیدگی و عدم انسجام خط مشی است؛ درحالی که خط مشی مشخص، جهت دهنده و وحدت آفرین است و تلاش های مختلف نظام حاکمیتی را کنار هم قرار می دهد.[1]
*در مقابل این اظهارات که به زعم ما دچار نوعی ثقالت و گرانوزنی نسبت به آسیبشناسی حجاب است اما دو انگاره ساده وجود دارد.
یکم اینکه حجتالاسلام هاشمیان باید بدانند که دأب گشت ارشاد مبارزه با مصادیق مجرمانه حجاب است.
یعنی برخورد با مصادیقی مثل کشف حجاب، عریانی بدن، البسه اروتیک و مقولاتی از این دست که در عرف و دین و قانون ایران مصداق جرم هستند. نه با مواردی مثل آرایش یا موهای بیرون زده یا غیره.
چیزی که بنا به رویه معمول در میان اکثریت بانوان جامعه شاهد آن نیستیم.
پس میشود نتیجه گرفت که مسئله لزوما به دوگانههای عرفی موجود برنمیگردد و پلیس ما با جرم و مجرم طرف خواهد بود نه با کسی که در فرایندهای فرهنگی دچار پدیده بدحجابی (که پلیس لزوما برخوردی با آن ندارد) شده است.
و گزاره دوم اینکه ما از حجتالاسلام هاشمیان که بر ضعف سیاستگذاری تأکید دارند، میپرسیم چرا همهی پیر و جوان ایرانی میدانند که "حمل سلاح سرد جرم است"؟!
در این زمینه کدامین کار فرهنگی کلان انجام شده که شاهد تنقّح اینچنینی قانون ممنوعیت حمل سلاح سرد در میان عموم جامعه هستیم؟!
چرا دهها کارگاه و نشست و نظریهپردازی درباره ممنوعیت حمل سلاح سرد برگزار نشد اما شاهد این وسعت فهم قانونی در جامعه و برخورد قاطع و بدون مزاحمت پلیس و قانون با حاملان سلاح سرد خطرناک هستیم؟
پاسخی که آقای هاشمیان هم میدانند، اینست که چون در مقوله ممنوعیت حمل سلاح سرد شاهد انقلتهای بیجا، دوگانهسازیهای ناصحیح، حمایت برخی خواص و مراجع اجتماعی از آزادی حمل سلاح سرد و ایرادگیری بیجا به پلیس کشور در زمینه اجرای قانون حمل سلاح سرد خطرناک نیستیم.
همان شاهبیتی که برای زدوده شدن موانع از مقابل برخورد با جرم بدحجابی و تفهیم عمومی نسبت به الزامات حجاب برای زن و مرد در خیابان به آن نیازمندیم.
روایتی از مکالمه یک فرد ناآگاه با سردار اشتری
سیدمحمد صدر، فعال چپ و عضو مجمع تشخیص مصلحت در بخشی از یک مصاحبه با سایت جماران درباره بلوای اخیر گفته است: اتفاقی که بر سر فوت خانم مهسا امینی افتاد در واقع جرقه ای بود بر انباشت ناراحتیها، عقدهها و مطالباتی که مردم و به ویژه جوانان و زنان داشتند. من دو ماه پیش با سردار اشتری راجع به عملکرد گشت ارشاد صحبت کردم. به ایشان گفتم، «این گشت ارشاد با این عملکردی که دارد -می دانم خودتان نمیدانید- ولی در واقع دارید ایده ای را دنبال می کنید که قبلا کسانی مانند منافقین مطرح می کردند و نتوانستند عملی کنند. آنها می گفتند ما باید اقدامی انجام بدهیم که یک شهر را در مقابل حکومت قرار بدهیم، چرا که ترور به جایی نمی رسد». وقت این حرف ها را میزدم هنوز قضایای اخیر شروع نشده بود.
صدر میافزاید: سپس به ایشان گفتم، «تصویری که نشان داده شد مادر جلوی ون گشت ارشاد را گرفته و فریاد می زند که دختر مریض من را نبرید، در آن جهت است. یعنی نه تنها یک شهر و یک کشور بلکه حتی هر کسی که این را ببیند، احساساتش تحریک و ناراحت می شود. مردم رنج میبرند؛ چرا این طوری عمل می کنید؟» آقای اشتری گفت، «قانون است و باید اجرا شود؛ گفتم چرا شما با خشونت عمل می کنید؟ بر فرض که به قول شما قانون است، شما اصلا درگیری فیزیکی پیدا نکنید. قانون می گوید تذکر بدهید و شما تذکر بدهید».
وی تصریح میکند: تذکر مصلحانه ای بنده دادم که اصلا با خانمها برخورد فیزیکی نکنید. اصلا امر به معروف همین بحث زبانی است. اگر همین تذکر خالصانه و مخلصانه حقیر مورد توجه قرار گرفته بود، ما این بلوایی که الآن هست را نداشتیم.[2]
*درباره روایت یکطرفه صدر از ملاقاتش با سردار اشتری(فرمانده نیروی انتظامی) گفتنیهای جالبی وجود دارد:
1- اتفاقاتی که اخیرا در کشور شاهد آن بودیم اعتراض نبود بلکه "اغتشاش" بود. به این معنی که از قبل برنامهریزی شده بود، اراذل و اوباش نقش پررنگی در آن داشتند و هرگز گفتوگو محور هم نبود.
ربط دادن چنین نقشهای که محمل آن اراذل و اوباش بودند؛ به ساحت مردم نجیب ایران و یا عقدهای نامیدن مردم یک نظر کاملا ناشیانه و ناشی از نبود آگاهی و مطالعه است.
2- همچنین ربط دادن مقوله گشت ارشاد به رفتارهای منافقین و یا تئوری قرار دادن یک شهر در مقابل حکومت نیز اولا به دلیل نامتجانس بودن ناممکن است و ثانیا ناشی از فهم غلط آقای صدر نسبت به ایران سال 1401 است.
چه اینکه با این سخنان کأنه موضع آقای صدر پیرامون کلمه "اسلامی" در پسوند انقلاب در ایران نامشخص است و آقایان گویا نمیدانند که اقامه حدود الهی یکی از اصلیترین خواستههای اکثریت مردم ایران از نظام اسلامی است.
3_ پرونده درگذشت تصادفی مرحومه مهسا امینی در کنار تمام حواشی خود اما یک حقیقت بزرگ را به اثبات رساند و آن اینکه در سازوکار گشت ارشاد هیچ خشونت و برخورد فیزیکیای وجود ندارد. (مگر در صورت ارتکاب مجرمان به خشونت)
از طرفی این مطالبه برخی مدعیان که میگویند گشت ارشاد فقط بایستی منوط به تذکر لسانی بشود نیز یک مطالبه ناشی از نشناختن مفهوم اجتماع، مفهوم جرم و مفهوم پلیس است.
این افراد نمیدانند که تذکر لسانی وظیفه پلیس نیست. پلیس در جایی ورود میکند که جرم مشهود رخ بدهد و اثر جرم مشهود نیز با تذکر لسانی رفع نمیشود بلکه به پیوستهایی در این زمینه نیاز است.
آقای صدر باید بدانند که یکی از بزرگترین آسیبهای حکومتهای معقول و از عوامل بزرگ انحطاط در جوامع؛ "عوامزدگی خواص" است.
یعنی ذهنی که باید راه معقول را به مردم نشان بدهد، از هیجانات توییتری و طوفانهای هشتگی دور بماند و در هیاهوی تلاطمات مثل فانوس از قانون و امنیت دفاع کند و تابلوی سمت درست باشد اما در سمت "خیابان" قرار بگیرد و چیزی را مطالبه کند که در انتهای آن انهدام اسلام و امنیت قرار دارد!
گفتنیست ادعای برخی مبنی بر اینکه اگر فلان کار انجام میشد یا نمیشد؛ بلوای اخیر را نداشتیم ادعای صحیحی نیست و آشوبهای اخیر در ادامه آبان 98؛ یکی دیگر از پیشلرزههای فتنه اقتصادی است که دشمن و ایادی داخلی او برای آن برنامهریزی کردند اما به فضل الهی و بصیرت مردم تیرشان به سنگ خورد.
مقام معظم رهبری نیز در سخنرانی چند روز قبل خود در دانشگاه امام حسن(ع) به این حقیقت تأکید کردند که "اگر قضیّهی این دختر جوان هم نبود، -دشمنان- یک بهانهی دیگری درست میکردند برای اینکه امسال در اوّل مهر به دلیلی در کشور ناامنی و اغتشاش درست کنند."
تیرباران تابوت شهدای لباس شخصی در قلب تهران!
علی شکوریراد، از متهمان فتنه 88، سخنگوی جبهه اصلاحطلبان و عضو کادر حزب اتحاد ملت به تازگی در اظهاراتی که کانال تلگرامی امتداد آنها را منتشر کرد، گفته است:
"لباس شخصیها وارد جمعیت معترض میشوند، شعارهای زشت سرمیدهند، میشکنند، تخریب میکنند، چادر از سر زنان میکشند، قرآن و مسجد آتشمیزنند و گاهی بطور اتفاقی در زمره معترضان کشته میشوند اما شهید تلقی شده، مراسم تشییع آنها در رسانه ملی نمایش داده میشود و از آنها تجلیل به عمل میآید."
*برخی چپهای ستادی تعمّد دارند که حافظان امنیت مردم را در ذهن جامعه منفور کنند.
کما اینکه شکوریراد پیش از این نیز بسیج را عامل حمله اراذل و اوباش به پایگاه بسیج در فتنه سال 88 معرفی کرده بود![3]
دقت شود که لباس شخصی یک پدیده مجزای از نیروهای امنیتی کشورمان نیست و همه یگانهای امنیتی کشور دارای واحدهای لباس شخصی هستند.
شکوری راد با این سخنان ظلم بزرگی را در حق مجاهدانی مرتکب شد که با مجوز رسمی دستگاههای امنیتی کشور در میانه جنگ با اراذل و اوباش حاضر شده و در حالی به مقابله با مسلحین و لیدرهای آشوب میپردازند که هیچ سپر و دفاعی ندارند.
مجاهدانی با لباسهای همرنگ که اگر آنها نباشند نه تنها قتل و کشتار گستردهای رخ میدهد بلکه لیدرهای آشوب به عملیاتهای بیشتری دست مییازند و در ادامه هم کار خاصی از پلیس یگان ویژه و سایر نیروهای روبهروی اوباش ساخته نخواهد بود.
مردان و زنانی که اگر نباشند جمع اعتراض (اعم از قانونی یا غیر قانونی) تبدیل به کلونی کومله و محل تجمع فرماندهان جیشالظلم و پژاک و الاحوازیه خواهد شد که بی هیچ پروایی مجتمعین را مسلح میکنند و به جنگ با نظام اسلامی و کشتار مردم تشجیع میکنند. (همچنانکه در فتنههای گذشته و فتنه اخیر دیدیم)
بسا که شکوریراد با علم به همین تأثیرگذاری است که شهدای امنیت و لباسشخصیهای دارای مجوزات قانونی را در آماج حمله و نفرتپراکنی خود قرار داده باشد!
همان نفرتپراکنی
منبع: مشرق
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0